هنوز خوابم نمیگیره ، آخه غمگین و دلتنگم تو رفتی و منِ ساده دارم با غصه می جنگم عجب آشفته بازاری، روزازی تلخ و تکراری منو در خاطرت داری یا اینکه باز بیزاری؟
هرزگاهی نگاهم کن که من مشتاق دیدارم کنار تختِ چشمانت ، نشسته باز بیدارم
هرزگاهی نگاهم کن که من مشتاق دیدارم کنار تختِ چشمانت ، نشسته باز بیدارم
واسه کارای ناکردم بیا حتی قصاصم کن دیگه بسه بریدم من تمومش کن خلاصم کن
هنوز خوابم نمیگیره، آخه غمگین و دلتنگم تو رفتی و منِ ساده دارم با غصه می جنگم عجب آشفته بازاری، روزای تلخ و تکراری منو در خاطرت داری یا اینکه باز بیزاری؟
هرزگاهی نگاهم کن که من مشتاق دیدارم کنار تختِ چشمانت ، نشسته باز بیدارم
هرزگاهی نگاهم کن که من مشتاق دیدارم کنار تختِ چشمانت ، نشسته باز بیدارم